مادرانه های عاشقانه

بدو بدو های روزانه

سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۰ ب.ظ

امروز ی روز فوق العاده پرکار بود برام، شب دیر خوابیدم و صبح ساعت 6 بیدار شدم، من معمولا وقتی بیدار بشم دیگه به این زودی خوابم نمیبره.  امروز هم علیرغم سه ساعت خواب شبانه،  بعد از رفتن محمد خوابم نبرد. یکم نت کردی، یکم بازی، بعد هم رفتم سراغ تحقیق محمد، کمی هم خیاطی و جوجه بیدار شد.

بهش صبحانه دادم و رفتم اشپزخونه و سروسامون دادم.  دیگه 10:30 همسر بیدار شد،  صبحانه خوردیم و رفتیم بیرون. میخواستم بانک برم، ی سر خونه بابام برم، سیمکارت یوسیم بگیرم، ی خونه ببینیم.  خلاصه همه این کارها که انجام شد ساعت 2 بود. پریدم تو اشپزخونه، جوجه تو سس خوابونده بودم، پلو درست کردم،  همسر هم جوجه هارو کباب کرد. محمد هم به جمعمون اضافه شد. ناهار خوردیم و هرکی رفت ی طرف.

شب همسر اومد گفت جوجه رو حمام نبردی؟ خندیدم. گفتم ببین منم ی ادمم با دوتا دست و دو تا پا،  به چی برسم؟؟ اینطوری شد که افتخار حمام کردن کوچیکه نصیب همسر گشت. 

ی کم گوشت بوقلمون ( البته قسمت ران) چرخ کردم ببینم میشه جایگزین گوشت قرمز کرد، شب تفت دادم،  همراه با سیب زمینی سرخ کرده و پنیر پیتزا، ی مقدارش به همین شکل تپ تابه، چند تا هم تو اسنک پز، طعمش خوب بود.  حالا اولین بار بود دفعه های بعد معلوم میشه که طعم.واقعیش چطوریه،  امشب که همه بسی راضی بودند. پیش بسوی تغذیه ی سالمتر.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۵
آوا بانو

نظرات  (۱)

چرخ کرده مرغ هم خوب میشه ها . من عاشق مرغم ...
پاسخ:
من هنوز گوشت مرغ چرخ نکردم. بعد چی میشه با چرخ کردش درست کرد؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">